آدرس برايم آشنا بود: شهرك غرب، Ù�از5ØŒ خيابان سيماي ايران . قبلا يك شب را در اين آپارتمان خوابيده بودم. جاي دنج Ùˆ راØتي بود كه جز خوابيدن، به هيچ درد ديگري نمي خورد.تقشه خانه شبيه راهروهاي دراز Ùˆ ساكت هتل ها يود Ùˆ اطاق ها جز موكتي بر ÙƒÙ� Ùˆ كمدي بر ديوار Ùˆ تختي در كنار، هيچ نداشتند. آن زمان شنيده بودم كه طبقه پايين اين پانسيون، يك اداره است اما دقيقا نميدانستم كجاست. Øالا داشتيم ميرÙ�تيم همانجا:
رييس، يك مرد ميانسال قد بلند چهارشانه بود كه در داخل مبلمان ناهماهنگ اطاق كارش جا نمي شد. استقبال گرمي كرد Ùˆ باصراØت Ú¯Ù�ت كه ما از آمدن شما به اينجا خوشØاليم. Ù�يلمنامه اي راكه در روزهاي استراØت پزشكي نوشته بودم گذاشتم روي ميز. اصلا نه پرسيد كه اين دو ماه كجا بودي Ùˆ نه به بقيه صØبتها گوش داد. دو صÙ�ØÙ‡ از Ù�يلمنامه را خواند Ùˆ Ú¯Ù�ت: ما همين بالا امكانات سكونت هم داريم. Ù…ØÙ„ كار شما طبقه پايين Ùˆ Ù…ØÙ„ خوابتان هم طبقه بالا! ظاهرا كه اوضاع خيلي عالي بود.
رييس، يك مرد ميانسال قد بلند چهارشانه بود كه در داخل مبلمان ناهماهنگ اطاق كارش جا نمي شد. استقبال گرمي كرد Ùˆ باصراØت Ú¯Ù�ت كه ما از آمدن شما به اينجا خوشØاليم. Ù�يلمنامه اي راكه در روزهاي استراØت پزشكي نوشته بودم گذاشتم روي ميز. اصلا نه پرسيد كه اين دو ماه كجا بودي Ùˆ نه به بقيه صØبتها گوش داد. دو صÙ�ØÙ‡ از Ù�يلمنامه را خواند Ùˆ Ú¯Ù�ت: ما همين بالا امكانات سكونت هم داريم. Ù…ØÙ„ كار شما طبقه پايين Ùˆ Ù…ØÙ„ خوابتان هم طبقه بالا! ظاهرا كه اوضاع خيلي عالي بود.